Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری مهر-گروه هنر- زهرا منصوری: درست در همین سال‌هایی که سینمای ایران به‌واسطه قهر مخاطبان سایه سنگین رکود حاکم بر گیشه‌ها را تجربه می‌کند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه به‌واسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریان‌ساز در دنیای جدید محسوب می‌شود و به همین دلیل دیگر به‌سختی می‌توان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.

به همین منظور سرویس هنر خبرگزاری مهر قصد دارد با سرفصل ثابت «هر هفته یک فیلم کوتاه در مهر» به معرفی بخشی از تولیدات «سینمای کوتاه ایران» در قالب گفتگو با عوامل این آثار بپردازد.

در هفتمین نوبت از این سلسله نشست‌ها میزبان کارگردان و بازیگر نقش اصلی فیلم کوتاه «باغ‌وحش» بودیم. فیلمی که روایتی متفاوت از رابطه یک مادر با دخترش دارد.

نفیسه زارع فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان «باغ وحش» است و سونیا سنجری ایفای نقش مادر را در این فیلم‌کوتاه برعهده داشته است.

آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح گفتگوی خبرگزاری مهر با عوامل فیلم کوتاه «باغ‌وحش» است.

* یکی از ویژگی‌های «باغ وحش» روایت موقعیت اصلی آن از نگاه یک کودک است و مادری که گویی نمی‌تواند درباره تصمیمی که گرفته‌اند با او صحبت کند. چقدر این قسم جدایی‌ها برای فرزندان تبعات دارد و چقدر در روایت فیلم این تبعات را مدنظر داشتید؟

نفیسه زارع: آنچه در روایت فیلم مدنظرم بود پرداختن به خانواده‌ای بود که تصمیم به فرزندآوری می‌گیرند اما پدر خانواده بدون آنکه توضیحی لازم بداند، خانه را ترک کرده و رفته است. من از این زاویه قصه‌ام را تعریف کرده‌ام و تأکید می‌کنم که نظر کارشناسی داشتن در این مقوله در تخصص من نیست. نهایتاً می‌توانم نظر خودم را در این موضوع مطرح کنم. آنچه در فیلم می‌خواستم درباره‌اش صحبت کنم این بود که بالاخره جدایی و طلاق در هر خانواده‌ای ممکن است اتفاق بیفتد اما بعد از آن اگر پدری نباشد که درباره تصمیمش پاسخگو باشد، باید مادری باشد که هم فقدان آن مرد را جبران کند، هم اوضاع خانه را روبه‌راه کند و هم درباره این موضوع با دختری که خیلی هم وابسته به پدرش بوده است، وارد گفتگو شود.

همه این‌ها تبدیل به یک بار سنگین برای این زن می‌شود. او مسئولیت خیلی از مسائل را برعهده می‌گیرد که یکی از آن‌ها مسئولیت دختری است که روزی می‌تواند مثل خود او، مادر فرزند دیگری شود و باید او را با کمترین آسیب روحی از این موقعیت آگاه کند. لزوماً هم دلیل ندارد که در این کار موفق شود چرا که در موقعیتی قرار دارد که معلوم نیست بهترین تصمیم را بگیرد و بهترین رفتار را داشته باشد. در این مقطع حتی مادر می‌تواند بدترین عملکرد را داشته باشد.

نفیسه زارع

* اتفاقاً نکته مهم درباره رفتار این مادر این است که از پدری که نیست، چهره بدی برای کودک نمی‌سازد و صرفاً می‌خواهد به او تفهیم کند که این شکل تازه‌ای از زندگی کردن است که قرار است کنار یکدیگر تجربه کنیم.

زارع: این درست است که مادر چهره بدی از پدر نمی‌سازد، اما اگر فرض کنیم کل فیلم خاطره‌ای است که رعنا دارد به یاد می‌آورد، حتماً آن لحظه را زمانی با خود مرور می‌کند که وقتی به پدرش زنگ زده، او تلفن را قطع کرده و صدای بوق اشغال شنیده است. فکر می‌کنم به هر حال این بخش ماجرا هم مهم است و آنقدر هم تصویر مثبتی از پدر در روایت وجود ندارد.

سونیا سنجری: درباره اینکه در چنین موقعیت‌هایی، این بچه‌ها هستند که آسیب می‌بینند، بحثی نیست. بچه‌ها به تعبیری دائم در حال آسیب دیدن از ناحیه پدر و مادرشان هستند. خودمان هم وقتی بخشی از خاطراتمان را مرور می‌کنیم، متوجه می‌شویم بخشی از آسیب‌ها را در خانه تجربه کردیم. این بخش مهمی از زندگی است و اساساً قرار بوده است همه ما این تجربه‌ها را داشته باشیم تا به آدم‌هایی که هستیم، تبدیل شویم. درباره مادر این قصه هم، این درست که سعی نمی‌کند تصویر بدی از پدر بسازد اما از آن طرف تصویر خوبی هم ارائه نمی‌دهد. در واقع او سعی می‌کند به مسئله‌ای که بین خودش و فرزندش است، بپردازد. پدر به‌عنوان کسی که خانه را ترک کرده، گویی موجودی است که خارج از این رابطه دوطرفه ایستاده است و به همین دلیل مادر هم به او ورود نمی‌کند و سعی می‌کند او را کنار بزند تا به مسئله میان خودش و دخترش بپردازد.

این هوشمندی نفیسه زارع به‌عنوان فیلمنامه‌نویس و کارگردان است که سراغ انسانی‌ترین بخش این ماجرا رفته است. ما هم می‌توانیم ساعت‌ها درباره این موقعیت صحبت کنیم چرا که موقعیت مشترک همه‌مان است. اما اگر بخواهیم درباره شخص غایب صحبت کنیم، ناگزیر باید قضاوتی ناعادلانه داشته باشیم، چراکه ما حتی نمی‌دانیم، پدر چرا این خانه را ترک کرده است. در داستان به این ماجرا اشاره نمی‌شود و معلوم نیست مسئله میان این زوج چه بوده است که تصمیم به جدایی گرفته‌اند.

* اتفاقاً نکته کلیدی فیلم همین است که به مسئله میان مادر ورود نمی‌کند و کاراکتر مادر نه فقط درباره پدر، که حتی گویی درباره خودش هم گرفتار هیچ عذاب وجدانی نیست و حتی شاید در جاهایی به خودش بابت این جدایی حق می‌دهد. او سعی نمی‌کند در ارتباط با دخترش چیزی را «توجیه» کند بلکه همه چیز را در همان مرحله «توضیح» مدیریت می‌کند.

سنجری: من هم با این نکته موافقم و فکر می‌کنم آنچه باعث می‌شود شاهد یک رابطه عمیق مادر و دختری در فیلم باشیم، همین مسئله است. آن‌ها مدام دارند درباره خودشان و موقعیتی که در آن قرار گرفته‌اند، صحبت می‌کنند. درباره هیچ مسئله‌ای خارج از رابطه دو نفره‌شان صحبت نمی‌کنند و حتی اگر سوالی هم مطرح می‌شود، به‌گونه‌ای که خیلی اغراق‌شده هم نباشد، از آن عبور می‌کنند. این رویکرد شبیه کتمان کردن نیست اما در عین حال ناظر به موضوعی است که گویی توضیحی درباره آن وجود ندارد.

* فیلم «باغ وحش» هم از منظر اسمی که برای آن انتخاب شده و هم از منظر برخی نشانه‌هایی که در آن گنجانده شده است، در کنار روایت رئالی که دارد، جنبه نمادینی هم می‌تواند پیدا کند. مرز میان قصه‌ای که قصد داشتید به‌صورت کاملاً رئال آن را روایت کنید، با این نشانه‌گذاری‌های نمادین را چگونه در مرحله نگارش فیلمنامه و کارگردانی، مدیریت کردید؟ به‌خصوص که از منظری و در بخش‌هایی که دختر بچه با تلفن همراهش صحبت می‌کند، می‌توان این تعبیر را داشت که کل ماجرا در خیال او می‌گذرد.

زارع: این جنس خیال بچه‌ها و صحبت با تلفن همراه را خیلی از ما به‌صورت روزمره از بچه‌های اطراف‌مان دیده‌ایم. خیلی وقت‌ها شاهدیم که بچه‌ها در دنیای خودشان شروع به مکالمه خیالی با تلفن‌های اسباب‌بازی خود می‌کنند.

* اما اینجا این موقعیت به یک موقعیت واقعی گره می‌خورد.

زارع: بله این هست، به‌خصوص که مادر هم از طریق همین تلفن شروع به صحبت می‌کند. آنچه درباره وجه نمادین داستان برای من اهمیت داشت این بود که با توجه به علایقم به داستان‌های کارور، همان‌گونه عمل کنم. به این سبک که داستانی در سطح در جریان است و خیلی جالب همه نمادها و نشانه‌ها بر بستر آن چیده می‌شود. در حالتی که داستان اصلی در جریان است، نمادها و نشانه‌ها هم در زیر آن، روایت و داستان خود را می‌سازند. بعدها در خودم این احساس را پیدا کردم که دوست دارم همین سبک را در قصه‌گویی دنبال کنم. درباره داستان «باغ وحش» هم همین اتفاق افتاده است و برای صحبت از وجوه نمادین کار، باید از تلفیق فیلمنامه و کارگردانی صحبت کنم. این داستان را می‌شد به‌گونه‌ای تعریف کرد که یک زاویه دید از طرف مادر داشته باشد اما آن فیلتر نگاه کودکانه مانند ماجرا صحبت با تلفن که شما به آن اشاره کردید هم در روایت پررنگ شده است.

زارع: زمانی که نام «باغ وحش» را انتخاب کردیم، من کمی درباره آن تردید داشتم. هنوز هم گاهی با خودم این سوال را مطرح می‌کنم که آیا این انتخاب درست بود یا نه. ما نام فیلم را «باغ وحش» گذاشتیم اما بیش از آنکه حیوانات را نشان دهیم، بچه‌هایی را نشان دادیم که صورتشان مانند صورت ترنم، نقاشی حیوانات داشت

یکی از جاهایی که به‌صورت نمادین در داستان وجود دارد، سکانسی است که بچه و مادر روی قایق گیر می‌کنند و هیچ کسی هم در اطرافشان نیست. در فیلمنامه از دیگران کمک می‌خواهند اما کسی به آن‌ها کمک نمی‌کند. در همین صحنه بازهم به صورت نمادین، مادر و دختر جای خود را عوض می‌کنند، چرا که زنجیر زیر پای دختر خراب شده و مادر مجبور می‌شود برای تعمیر آن دست و صورت خود را با روغن سیاه کند. حتی در فیلمنامه اینگونه بود که این سیاهی ابتدا به بالای لب مادر می‌مالد اما در اجرا احساس کردیم این وجه نمادین می‌تواند خیلی اغراق‌شده به نظر برسد.

سنجری: حتی بچه یک دیالوگی در این صحنه داشت که به مادرش می‌گفت، «عه سبیل درآوردی!»

زارع: بله که اشاره خیلی مستقیمی به این موضوع داشت که گویی این زن دارد جای خالی پدر را هم پر می‌کند. احساس کردیم این وجه دیگر خیلی مستقیم‌گویی می‌شود. حتی در خوابی که مادر در صحنه‌ای از فیلم تعریف می‌کند، همه نمادگذاری‌ها را مدنظر داشتیم. آنچه از این خواب در فیلم شاهد هستید هم در قالب گفتگوی دونفره‌ای که داشتیم شکل گرفت و اینگونه نبود که از ابتدا، همین روایت را در فیلمنامه داشته باشیم.

* این مدل مواجهه نمادین با یک موقعیت واقعی را پیش‌تر و از فیلم کوتاه «شهربازی» ساخته کاوه مظاهری هم به یاد می‌آوریم که تهیه‌کننده فیلم شما هم هستند. آنجا هم فضای اتفاقات به‌واسطه نام «شهربازی»، خیلی وجه نمادین پیدا می‌کرد. درباره فیلم شما اما به نظر می‌رسد نام «باغ وحش» نسبت به حال و هوای حاکم بر فیلم و زاویه نگاهی که نسبت به روابط انسانی دارید، کمی عنوان تند و تیزی است. انگار نام فیلم خیلی خشن‌تر از خود فیلم است. خودتان چنین احساسی ندارید؟

زارع: زمانی که نام «باغ وحش» را انتخاب کردیم، من کمی درباره آن تردید داشتم. هنوز هم گاهی با خودم این سوال را مطرح می‌کنم که آیا این انتخاب درست بود یا نه. ما نام فیلم را «باغ وحش» گذاشتیم اما بیش از آنکه حیوانات را نشان دهیم، بچه‌هایی را نشان دادیم که صورتشان مانند صورت ترنم، نقاشی حیوانات داشت. تنها در یک نما ببری را می‌بینیم. ما می‌خواستیم کلمه «باغ وحش» یک بار معنایی به فیلم اضافه کند. می‌شد خیلی بیشتر روی این بار معنایی مانور داد و مثلاً در بخش روابط انسانی، در همان سکانس دریاچه، بیشتر روی آدم‌هایی تمرکز کنیم که می‌آیند و می‌بینند که این دو کمک می‌خواهند اما بی‌توجهی می‌کنند.

سنجری: من ذهنم به‌گونه‌ای است که در مواجهه با هر پدیده‌ای لایه‌های مختلف برای آن ایجاد می‌کنم و معمولاً برایم لایه‌های زیرین جذاب‌تر از لایه‌هایی رویی است. وقتی فیلمی را با چنین چیدمان و چنین فرمی در روایت می‌بینم که نامش هم «باغ وحش» است، ذهنم به این سمت می‌رود که چیزهایی در فیلم وجود دارد که درباره آن‌ها توضیحی داده نمی‌شود، مانند علت جدایی این زوج. اینجا نام فیلم تبدیل به کلیدواژه‌ای برای من می‌شود و با خودم می‌گویم انگار فیلمساز می‌خواسته است به من بگوید این مسائل ریشه غریزی می‌تواند داشته باشد. شاید حتی پای یک نفر سوم در این رابطه در میان باشد. فیلم مستقیماً وارد این مسئله نمی‌شود اما در نام‌گذاری گویی نشانه‌ای می‌گذارد تا بدانیم آن چیزهایی که درباره‌اش حرفی زده نمی‌شود، ریشه حیوانی دارد و مرتبط با غرایز اصلی ما هستند. وجه نمادین اسم فیلم می‌تواند چنین کارکردی هم داشته باشد.

سونیا سنجری

* اتفاقاً به همین دلیل می‌گویم نام فیلم کمی تندوتیزتر از فضای فیلم است. نام یادآور روابط حیوانی‌ای است که اتفاقاً در فیلم آن را نمی‌بینیم. برخلاف مثلاً فیلم سینمایی «قصه‌های وحشی» که همان‌طور که از اسمش انتظار می‌رود، روایتی کاملاً صریح از خوی حیوانی برخی از آدم‌ها و بلاهایی که خواسته و ناخواسته بر سر هم می‌آورند ارائه می‌دهد. فیلم کوتاه «باغ وحش» اما اینگونه نیست.

زارع: البته نام «باغ وحش» بیش از آنکه برای من یادآور خوی وحشی حیوانات باشد، به خوی وحشی انسان‌ها اشاره دارد. وقتی به باغ وحش می‌رویم، بیشتر این تصویر تلخ پیش روی ما قرار می‌گیرد که چگونه انسان‌ها این حیوانات را در قفس انداخته‌اند. این وجه بیشتر موردتوجه من بود. مثلاً درباره پدر یا گوزن در داستان نشانه‌هایی وجود دارد و در جایی می‌گوید وقتی باران گرفت، آنقدر خودش را به دیواره قفس کوبید تا فرار کرد و رفت! در انتها هم می‌شنویم که می‌گویند بدون آنکه کسی به دنبالش برود، خودش آمده و جلوی قفسش ایستاده است. خود این ماجرا به یک میل غریزی در مرد اشاره دارد که ابتدا خانواده را ترک می‌کند اما شاید در انتها بازگردد. از این منظر «باغ وحش» بیش از آنکه به خوی وحشی حیوانات اشاره داشته باشد، ناظر به خوی وحشی انسان‌ها می‌تواند تعبیر شود.

* کمی هم درباره شرایط تولید در سینمای کوتاه صحبت کنیم. بچه‌های این حوزه خیلی درباره گران شدن تولید و افزایش شدید هزینه‌های تولید فیلم کوتاه صحبت می‌کنند. با توجه به اینکه فیلم کوتاه اساساً بازگشت اقتصادی ندارد، شما چه تجربه‌ای در این زمینه داشته‌اید؟

زارع: این نکته‌ای که به آن اشاره می‌کنید، یک واقعیت است. اتفاقاً شب گذشته داشتم مکالمه‌های قدیمی خودم را در زمانی که برای همین فیلم «باغ وحش» به‌دنبال سرمایه‌گذار بودم، چک می‌کردم. توضیحی که آنجا داده بودم، این بود که فلان جشنواره می‌خواهد ۱۰ میلیون تومان کمک کند، فلان آقا هم وعده ۲۰ میلیون تومان را داده است و منتظر بخش دیگری هم هستم. آن موقع قصد داشتم با حدود ۷۰ میلیون تومان فیلم بسازم! اخیراً اما فیلمنامه‌ای نوشتم که به مرحله ساخت رسید و گمان می‌کنم تنها هزینه تجهیزاتش این مقدار شده است! مانند هر حوزه دیگری، آنقدر تورم در حوزه فیلم کوتاه بالاست که در مواردی کار را غیرممکن می‌کند. امروز وقتی با مدیران تولید صحبت می‌کنیم، می‌گویند شما که می‌خواهید اینقدر هزینه برای لوکیشن بدهید، بیایید و فیلم بلند بسازید! با همین پول می‌توانید برای یک ماه یک لوکیشن را در اختیار داشته باشید. واقعاً نمی‌دانم درباره این شرایط چه می‌توان گفت! فیلم کوتاه پیش از این هم بازگشت مالی نداشت اما امروز ورود به این حوزه برای هر سرمایه‌گذاری، بیشتر فاقد توجیه شده است.

سنجری: موضوعی که طی یک ماه گذشته در چند فیلمنامه با آن مواجه شده‌ام، موضوع «تجاوز» است! انگار موضوعی است که اصطلاحاً می‌گیرد! همه هم انگار نسخه‌هایی کوتاه‌تر شده از فیلمی مانند «ابلق» هستند

سنجری: حتی اگر اشتباه نکنم، پیش از این فرصت فرار مالیاتی به‌واسطه فعالیت هنری برای برخی سرمایه‌گذاران وجود داشت که حالا گویا آن قانون معافیت هم حذف شده است و دیگر انگیزه‌ای از این جنس هم برای ورود به این حوزه ندارند.

* این ماجراهای اقتصادی چقدر در حوزه بازیگری در فیلم کوتاه تأثیر گذاشته است؟

سنجری: سوال جالبی است! واقعیت این است که من به اندازه قبل فیلمنامه به دستم می‌رسد و کمیت آثار همان است که بود، اما از نظر کیفی شاهد این اتفاق هستم که فیلمنامه‌ها خیلی شبیه به هم شده‌اند! دلیلش هم مشخصاً منابع محدود تأمین بودجه برای این پروژه‌هاست. از آنجایی که تأمین‌کنندگان بودجه آثار محدود شده‌اند و آن‌ها هم به دنبال سوژه‌ها و موضوعاتی خاص هستند، اکثر فیلمنامه‌ها به سمت همین موضوعات خاص گرایش پیدا کرده‌اند!

* یعنی این مسئله را ناشی از ورود سازمان‌ها و ارگان‌های دولتی به فرآیند تولید فیلم کوتاه می‌دانید؟

سنجری: بالاخره رویکردها و سیاست‌ها به گونه‌ای به فیلمنامه‌ها تزریق می‌شود. دیگر انگار فیلمنامه‌ها از حالت شخصی خارج می‌شوند و از آنجایی که دغدغه فیلمساز پیدا کردن سرمایه شده است، ترجیح می‌دهد سراغ موضوعی برود که می‌توان برای آن پول جذب کرد. این ماجرا دردناک است. بالاخره سینمای کوتاه جایی بود که بچه‌ها می‌توانستند آزادانه‌تر دغدغه‌های شخصی خود را دنبال کنند. کمااینکه فیلمی مثل «باغ وحش» هم یک اثر شخصی و برآمده از دغدغه‌ها و حتی تجربیات شخصی نفیسه زارع است. در شرایط فعلی، فیلم‌های اینگونه کم‌تر می‌شوند. مثلاً موضوعی که طی یک ماه گذشته در چند فیلمنامه با آن مواجه شده‌ام، موضوع «تجاوز» است! انگار موضوعی است که اصطلاحاً می‌گیرد! همه هم انگار نسخه‌هایی کوتاه‌تر شده از فیلمی مانند «ابلق» هستند.

* جالب شد؛ اشاره‌تان این بود که ورود ارگان‌ها فیلم‌ها را شبیه هم کرده اما به‌عنوان مثال به موضوعی اشاره می‌کنید که منطقاً نباید خیلی باب طبع نهادهای رسمی باشد!

سنجری: اتفاقاً مهم این است که چگونه به یک سوژه پرداخته می‌شود. اگر موضوع تجاوز با این رویکرد پرداخته شود که برسد به سکوت و مخفی‌کاری، اتفاقاً می‌تواند باب میل ارگان‌ها هم باشد! ولی اگر بخواهید زاویه نگاه متفاوتی به آن داشته باشید، احتمالاً خیلی دست‌تان باز نیست و احتمالاً امکان ساختش هم فراهم نباشد!

زارع: نکته دیگر هم این است که غیر از ارگان‌های داخلی، در بعضی موارد تأییدهای خارجی هم در این حوزه تعیین‌کننده هستند. موضوعی مانند «تجاوز» ممکن است از سوی نهادهای داخلی چندان موردتوجه نباشد اما از آن دست سوژه‌هایی است که می‌دانی احتمالاً در فستیوال‌های خارجی مورد توجه خواهد بود.

زارع: غیر از ارگان‌های داخلی، در بعضی موارد تأییدهای خارجی هم در این حوزه تعیین‌کننده هستند. موضوعی مانند «تجاوز» ممکن است از سوی نهادهای داخلی چندان موردتوجه نباشد اما از آن دست سوژه‌هایی است که می‌دانی احتمالاً در فستیوال‌های خارجی مورد توجه خواهد بود

* پس مشخصاً می‌توان گفت یک سری سرمایه‌گذار هم وجود دارد که با نگاه به این تأییدات خارجی، ممکن است پای کار بیایند و روی پروژه‌ها سرمایه‌گذاری کنند.

زارع: بله. تنها دلیلی که می‌تواند یک سرمایه‌گذار را برای ساخت یک فیلم کوتاه مجاب کند، یا حضور یک سلبریتی در فیلم است، یا سوژه‌ای که حضور فیلم در فستیوال‌های خارجی را تضمین کند.

سنجری: اتفاقاً این ماجرا بازگشت مالی خیلی خوبی هم برای فیلم‌ها دارد.

* البته برخی فیلم‌سازان کوتاه می‌گویند در جشنواره‌های خارجی هم آورده مالی چندانی وجود ندارد و بیشتر از منظر اعتبار در این رویدادها حضور دارند.

سنجری: درست است که همه جشنواره‌ها جایزه نقدی ندارند، اما آن‌ها که دارند، ارقام قابل توجهی است.

زارع: البته تضمینی وجود ندارد که حتماً به‌واسطه حضور در این رویدادها، برنده جوایز هم بشوید!

سنجری: نکته دیگری هم در سرمایه‌گذاری فیلم کوتاه وجود دارد و آن هم مربوط به افرادی می‌شود که به‌دنبال تهیه‌کنندگی در سینمای بلند هستند و با تأمین سرمایه چند فیلم کوتاه به‌دنبال رزومه‌سازی برای خود هستند. البته تعداد این افراد خیلی کم است. در مجموع فکر می‌کنم اتفاقی که جشنواره‌ها دارند در سینمای ایران رقم می‌زنند، آنقدر عظیم و بعضاً مخرب است که هیچ عامل دیگری به آن اندازه تأثیرگذار نبوده است. این رویدادها هم به فیلم‌ها سمت و سو می‌دهند و هم تعیین‌کننده سطح کیفی آثار هستند. در این شرایط سینما به معنای سینما دارد از بین می‌رود.

کد خبر 5587770 زهرا منصوری

منبع: مهر

کلیدواژه: سونیا سنجری فیلم کوتاه تئاتر ایران هنرمندان تئاتر کارگردان تئاتر کنار قدم های جابر اربعین حسینی فیلم کوتاه روز ملی سینما اربعین 1401 شبکه دو سیما تماشاخانه ایرانشهر بازیگر سینما فیلم سینمایی حسین پارسایی اداره کل هنرهای نمایشی سینمای کوتاه فیلمنامه ها بیش از آنکه فیلم کوتاه وجود ندارد گونه ای درباره آن نام فیلم ارگان ها خوی وحشی نشانه ها باغ وحش فیلم ها بچه ها آدم ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۰۰۳۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

گفت‌وگو باکارگردان مجموعه‌مستند «پابه‌ماه»/ قصه‌هایی تماشایی از امید و زندگی

به گزارش قدس آنلاین، این مستند قصه روزهایی از زندگی آدم‌هاست که پر از انتظار، نگرانی، عشق، شور و شوق، ترس و صبر است. قسمت اول به نام «همیشه با هم» روایت دو خواهر دوقلوی همسان با ویژگی‌های مشترک بود که همزمان با هم مادر می‌شوند. در قسمت دوم «کر کوهستان» هم روایتی از زن باردار عشایری را نشان می‌داد که در روستایی سخت‌عبور در استان چهارمحال و بختیاری زندگی می‌کرد و برای تولد نوزاد با چالش‌هایی روبه‌رو بود. هر قسمت از فصل دوم این مجموعه روایت داستانی مستقل و متفاوت است و قسمت سوم این مجموعه هم با عنوان «فرشته رضا» امشب ساعت ۱۸:۳۰ روی آنتن شبکه۲ سیما می‌رود. درباره جزئیات بیشتر این مجموعه با «امیرحسین اوسیوند» کارگردان و مجری طرح «پا به ماه» گفت‌وگو کردیم که می‌خوانید. 

امیرحسین اوسیوند


فصل اول این مجموعه سه سال پیش از تلویزیون پخش شد و با استقبال نسبتاً خوبی همراه بود، چه شد به گروه فصل دوم «پا به ماه» پیوستید و تجربه تولید مستند درباره فرزندآوری برایتان چطور بود؟
من چند سال پیش، فیلم مستند «ننه سلطنت» را با همکاری خانم محور ساختم که آن مستند سبب شروع همکاری ما شد. برای ساخت فصل دوم مجموعه «پا به ماه» به بنده پیشنهاد همکاری دادند که کارگردان پنج قسمت از این مجموعه و مجری طرح آن هستم. 
این مجموعه سخت‌ترین جنس مستندی بود که کار کردم چون پیش از آن چندین مستند اجتماعی ساخته بودم ولی مجموعه «پا به ماه» به واسطه مضمونی که داشت، کار بسیار سختی بود به ویژه در اپیزود «کُر کوهستان» چون سوژه در لوکیشنی سخت‌گذر در یکی از روستاهای چهارمحال و بختیاری زندگی می‌کرد؛ هم فرایند پیدا کردن سوژه کار سختی بود و هم مرحله تولید و فیلم‌برداری. 
هر بار که به لوکیشن محل زندگی سوژه می‌رفتیم حدود ۱۲کیلومتر در مسیر کوهستانی پیاده‌روی داشتیم و از رودخانه عبور می‌کردیم. فضای کار در این اپیزود بسیار سخت بود اما تمام سختی‌هایی که در تولید این پروژه وجود داشت چه به لحاظ تولید و چه به لحاظ برخورد با سوژه در لحظه تولد نوزادان از تن گروه بیرون می‌رفت و روزهای سخت برایمان شیرین می‌شد. در واقع لحظه تولد بچه‌ها نقطه عطف ماجرا بود که موجب می‌شد با علاقه و انگیزه کار کنیم. 

ورود به زندگی شخصی افراد به ویژه زنان باردار، آسان نیست آن هم با دوربین، چطور به سوژه‌ها نزدیک می‌شدید؟
کاری که در این فصل با همفکری تهیه‌کننده پیش بردیم این بود که تا حد امکان از مصاحبه کردن با سوژه‌ها پرهیز کنیم چون اپیزودهای این مجموعه، مستند پژوهشی نیست بلکه مستندی درباره زندگی آدم‌هاست. هر چقدر از مصاحبه کردن و نشاندن سوژه جلو دوربین پرهیز می‌کردیم، فضای بهتری از نظر روایت داستانی بدست می‌آوردیم ضمن اینکه سوژه هم با دوربین، احساس راحتی بیشتری پیدا می‌کرد و مخاطب هم ارتباط بهتری با قصه می‌گرفت. 
یکی از کارهایمان این بود که به جز بحث پژوهش و راضی کردن سوژه‌ها که در مقطع حساس بارداری کار بسیار سختی بود، سعی کردیم دوربین را در دل اتفاق‌ها قرار دهیم و بین سوژه و دوربین فاصله زیادی ایجاد نکنیم. گاهی هم به خاطر شرایط سخت مادران باردار نمی‌توانستیم خیلی به سوژه نزدیک شویم. 

ضرورت پرداختن به موضوع فرزندآوری را در زمانه کنونی چه می‌دانید؟
ایده ساخت مجموعه «پا به ماه» چند سال پیش کلید خورد که ایده اولیه از آنِ تهیه‌کننده بود. من در فصل دوم به گروه اضافه شدم و از این منظر به ماجرا نگاه می‌کردم که فرزندآوری یک وجه مهم از امید به زندگی است البته نسخه‌ای نیست که بتوان برای همه پیچید ولی در بیشتر خانواده‌هایی که با آن‌ها برخورد داشتم و در مسیر ساخت مستند تا به دنیا آمدن فرزندشان با آن‌ها همراه بودم، می‌دیدم با وجود تمام مشکلاتشان چقدر نسبت به این موضوع امید دارند. حتی کسانی که فرزند ناخواسته داشتند وجه روشنی از امید به زندگی را در آن‌ها می‌دیدیم. گروه تولید هم وقتی تولد بچه‌ها را می‌دیدند لحظه شیرین و جذابی را تجربه می‌کردند. به عنوان یک فیلمساز، به دنبال شعار دادن در این مجموعه نبودم فقط می‌خواستم اتفاق‌های واقعی و جاری زندگی را روایت کنم؛ اینکه فرزندآوری تا چه اندازه می‌تواند امید را در زندگی آدم‌ها جاری کند. تلاشم به تصویر کشیدن این واقعیت شیرین و جذاب بود. یکی از صحنه‌های جذاب در فرایند تولید این مجموعه، لحظه تولد نوزاد بود، نوزادی که مدام در حال گریه کردن بود چون از محیط امن رحم مادر وارد فضای ناامن دیگری می‌شد و زمانی که صورتش را به صورت مادر می‌چسباندند، بچه آرام می‌شد و گریه نمی‌کرد؛ این صحنه شگفت‌انگیز و جذاب بود. ما در «پا به ماه» اصلاً نمی‌خواستیم و نمی‌خواهیم وارد فضای شعاری شویم. 

خواسته هر مستندساز و فیلمسازی در حرفه‌اش، نمایش و اکران اثرش است و تلویزیون بستر خوبی برای پخش مستندهاست. به نظر شما رسانه ملی چقدر به مستند توجه دارد و تا چه حدی می‌تواند در جامعه مستندسازی ایجاد انگیزه کند؟
به نظرم مستند نباید فقط پرکننده تایم‌های خالی آنتن باشد و خوشبختانه الان دارد جایگاه خودش را در آنتن پیدا می‌کند اما لازم است نگاه ویژه‌ای به مستند در رسانه ملی بشود. در سریال‌های تلویزیونی که این سال‌ها ساخته می‌شود، آثار ضعیفی وجود دارد که مخاطب آن‌ها را نگاه نمی‌کند ولی مستند اگر خوب ساخته شود می‌تواند برای تلویزیون جذب مخاطب کند یعنی اگر تلویزیون باکس مستند را در شبکه‌های مختلف به رسمیت بشناسد، مخاطب هم با این فضا آشنا می‌شود و آن را می‌بیند چون مستند از دل زندگی آدم‌ها بیرون می‌آید. ضمن اینکه هزینه‌های تولید یک فیلم یا مجموعه مستند قابل قیاس با هزینه ساخت سریال‌های تلویزیونی نیست و می‌تواند در این فضا، مخاطب را جذب کند. 
پخش شدن یک اثر سبب دلگرمی و امیدواری مستندسازان می‌شود به ویژه از پلتفرمی مثل تلویزیون که رسانه‌ای فراگیر برای دیده شدن است. جا دارد مدیران سازمان صدا و سیما نگاه ویژه و منصفانه‌ای به مستند در تلویزیون داشته باشند و مطمئنم مخاطبان هم از مستندهای خوب استقبال می‌کنند. 

البته مستند جزو برنامه‌های پربیننده تلویزیون است به ویژه مستندهای حیات وحش، چرا کمتر روی ساخت مستندهای داخلی با موضوعات مختلف سرمایه‌گذاری شده است؟
همان طور که گفتید مستندهای حیات وحش که جزو برنامه‌های پربیننده تلویزیون هستند خارجی‌اند چون در کشور ما روی این ژانر تصویری، سرمایه‌گذاری نمی‌شود. اگر مستند اجتماعی جایگاه خودش را در تلویزیون پیدا کند بازی دو سر برد است هم از مستندسازان حمایت می‌شود و هم آنتن تلویزیون با برنامه‌های پرمخاطب و کم‌هزینه‌تری نسبت به هزینه‌های تولید سریال پر می‌شود. 
تلویزیون خانه مستندسازان است چون آرزوی هر مستندسازی، دیده شدن اثرش است. وقتی مستندسازی کارش از تلویزیون پخش می‌شود، انگیزه‌ بیشتری می‌گیرد. اگر بودجه‌های خوب و کافی برای مستندسازی تخصیص یابد قطعاً آثار خوب و مؤثری ساخته می‌شود. این رویه که مستندی ساخته شود، مستندساز آن را به تلویزیون ببرد و اثر را بفروشد، درست نیست بلکه تلویزیون باید از شروع تا پایان یک مجموعه کنار مستندساز باشد تا اثری خوب و فاخر ساخته شود و زمانی که کار خوب ساخته شود، مخاطب از آن استقبال می‌کند.
مستند می‌تواند به یک مدیوم پرطرفدار در برنامه‌سازی تلویزیون تبدیل شود. با وجود تلاش تهیه‌کنندگان این حوزه ولی در بسیاری از موارد، هزینه‌های تولید هم جبران نمی‌شود به ویژه برای بچه‌هایی که تازه وارد این حوزه شده‌اند و باید از جیبشان هزینه کنند تا اثری را بسازند. من نخستین فیلم مستندم را با وام ازدواجم ساختم. بسیاری از مستندسازانی که عاشق کارشان هستند، مسیرهای مشابهی را برای تأمین هزینه‌های تولید داشتند. لازم است نهادهایی مانند صدا و سیما از مستندسازان حمایت کنند و نگاه ویژه‌ای به آن‌ها داشته باشند.

زهره کهندل

دیگر خبرها

  • رونالدو، همچنان سوژه جذاب رسانه‌های بزرگ
  • گاف عجیب سریال «افعی تهران» سوژه شد
  • نام بازیگر مرد مشهور فرانسوی در سیاهه متجاوزان سینما
  • نام بازیگر مرد مشهور فرانسوی در سیاهه متجاوزان سینما / صنعت سینما برای زنان جای امن‌تری می‌شود
  • انتشار فراخوان بخش ویژه «کتاب و سینما» جشنواره فیلم کوتاه تهران
  • پدیده والیبال ایران سوژه پست جدید فدراسیون جهانی
  • گفت‌وگو باکارگردان مجموعه‌مستند «پابه‌ماه»/ قصه‌هایی تماشایی از امید و زندگی
  • ابتذال در سینما برآیند تقاضا است/ از کیهان بچه‌ها شروع کردم
  • سوژه امسال نون خ لب مرز بود | ۲ خط قرمز مهم که در این سریال رعایت شد
  • بازداشت بازیگر سرشناس سینما با اتهامات اخلاقی بزرگ